نيــازیـــــ بـه انتِقآمــــ نيـست !

فـقط مُنتظر بـمانــــ ..

آنـها کـه آزارت مـی دهند ..

سرانـجام بـه خود آسيـب مـیـــ زنند ..

و اگـر بـختـــــ مـدد کنـد ..

خــداوند اجـازه مـی دهد تَمآشاگَرشان باشــیــــ



تاريخ : سه شنبه 28 مرداد 1393برچسب:, | 19:30 | نويسنده : آتریسا |

 پیاده ای را دیدم به انتهای جاده خیره بود...

خدایا محبوبش بازگردد...

درد دوری را من میدانم...

 



تاريخ : جمعه 24 مرداد 1393برچسب:, | 14:22 | نويسنده : آتریسا |

 


من اگر عاشقانه مینویسم

نـه عـاشـقـم ، نـه مـعشوقِ کـسی ! 
فـقـط مـی نـویسم تـا عـشق یـاد قـلبم بـمانـد ... 
در ایــن ژرفـای دل کنـدن هـا و عـادت هـا و هــوس ها 
فقـط تمـرین آدم بـودن میکنم ! 
هـمیــن ...

 

عکس:مصطفی یگانه!!



تاريخ : پنج شنبه 23 مرداد 1393برچسب:, | 12:36 | نويسنده : آتریسا |

 

 ﺧﺴﺮﻭ ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﮔﻔﺖ :

ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ

ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ،

ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ !

ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ

ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﻱ ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻱ!

ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ

ﻣﯿﺪﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ

ﻧﺪﺍﻧﻨﺪ !

ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﻕ ﺧﻮﺏ

ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ

 

ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ


تاريخ : چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:, | 13:54 | نويسنده : آتریسا |

 این شعر رو دوست دارم

تو یک مسابقه هم اول شد,

خوانندش الکساندر ریبک هستش


Years ago when I was younger

I kinda’ liked a girl I knew.

She was mine, and we were sweethearts,

That was then, but then it’s true



I’m in love with a fairytale

Even though it hurts.

‘Cause I don’t care if I lose my mind;

I’m already cursed



Every day we started fighting,

Every night we fell in love.

No one else could make me sadder,

But no one else could lift me high above



I don’t know what I was doing

But suddenly we fell apart.

Nowadays I cannot find her.

But when I do we’ll get a brand new start



I’m in love with a fairytale

Even though it hurts.

Cause I don’t care if I lose my mind;

I’m already cursed



She’s a fairytale

Yeah

Even though it hurts.

Cause I don’t care if I lose my mind;

I’m already cursed


متن ترانه آهنگ به ترجمه فارسی 



سالها قبل، وقتی جوون تر بودم

یه جورائی از یه دختری خوشم میومد

اون مال من بود و ما دلبر همدیگه

این مال اون موقع اس اما واقعیه



من عاشق قصهء دختر شاه پریون شدم

با اینکه آزاردهنده اس

برام مهم نیست حتی اگه مجنون بشم

من قبلاً نابود شدم



هر روز دعوا می کردیم

هر شب عاشق می شدیم

هیچ کس نمی تونست تا این حد غمگینم کنه

اما کسی هم نمی تونست تا این حد من رو به اوج ببره



خودمم نمی دونم چی کار می کردم

ناگهان از هم جدا افتادیم

امروز دیگه نمی تونم پیداش کنم


تاريخ : شنبه 18 مرداد 1393برچسب:, | 13:46 | نويسنده : آتریسا |

 

 

من عقابی بودم که نگاه یک مار ؛ 

سخت آزارم داد ... بال بگشودم و سمتش رفتم ؛ 

از زمینش کندم ؛ به هوا آوردم ؛ آخر عمرش بود ؛ 

که فریب چشمش،سخت جادویم کرد !

در نوک یک قله،آشیانش دادم ! 

که همین دل رحمی،چه بروزم آورد ! عشق جادویم کرد ؛

زهر خود بر من ریخت ؛ از نوک قله،زمین افتادم ! تازه آمد یادم ؛ 

من عقابی بودم،بر فراز یک کوه ! آشیان خود را به نگاهی دادم ...


تاريخ : جمعه 17 مرداد 1393برچسب:, | 11:57 | نويسنده : آتریسا |

 



تاريخ : پنج شنبه 16 مرداد 1393برچسب:, | 11:48 | نويسنده : آتریسا |

 

 

آرام می روم ،

 

 آنچنان آرام که ندانی کِی رفته ام !

 

 اما . . .

 

وقتی جای خالیِ مرا ببینی ،

 

 آن چنان سخت رفته ام

  

که تمام عمر

 

 زمانِ رفتنم را فراموش نکنی . . .!



تاريخ : چهار شنبه 15 مرداد 1393برچسب:, | 21:20 | نويسنده : آتریسا |

          بانوسرت رابالا بگیر

توزیبایی ودرهرزمانی میتوانی دل ببری...

امایادت باشد زیبایی تو زمانی به چشم می ایدکه نجیب باشی...

هیچ مردی عاشق زن زیبای فاحشه نمیشود...

داغ بردل کسانی بگذارکه درکوچه وخیابان ودنیای مجازی به دنبال هوسرانی هستند.

زیبایی ات سهم مردت است...



تاريخ : دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:, | 20:31 | نويسنده : آتریسا |

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی والیبال ایران، صبح امروز مراسم تشییع پیکر زنده یاد حسین معدنی با حضور جمع کثیری از علاقمندان این مربی با اخلاق کشورمان برگزار شد تا خانه والیبال تهران صحنه ی  آخرین حضور حسین معدنی در زمین والیبال باشد.

 

 این مراسم در حالی با حضور همه ملی پوشان مشکی پوش والیبال کشورمان برگزار شد که شاگردان معدنی در سوگ مربی خود به شدت اشک می ریختند. کاپیتان تیم ملی والیبال کشورمان نیز که بسیار ناراحت بود و گاهی هم تیمی های خود را دلداری می داد، در حاشیه این مراسم گفت: والیبال ایران مرد بزرگی را از دست داد. معدنی از همه جنبه ها سر آمد بود و ما در واقع گل سرسبد والیبال کشورمان را از دست دادیم.

 

وی افزود: فکر نمی کنم هیچ کس خاطره بدی از معدنی در ذهن داشته باشد. او بسیار فعال، خوش اخلاق، خوش ذات و با دانش بود.

 

پاسور تیم ملی والیبال ایران در حالیکه بسیار ناراحت بود ادامه داد: من سالها در کنار معدنی کار کردم و جز خوبی چیز دیگری ندیدم و قطعا همه کسانی که با او کار کرده اند و یا با وی از نزدیک ارتباط داشته اند با من هم نظر هستند.

 

معروف در پایان با آرزوی آمرزش برای این مربی بزرگ والیبال کشورمان خاطرنشان کرد: همه ی ما وظیفه داریم از  این پس با تلاش بیشتر و ادامه موفقیت های والیبال ایران در واقع راه حسین معدنی را ادامه دهیم.


منبع: 
سعید معروف: گل سرسبد والیبال ایران را از دست دادیم 

 

منم به همه ملت ورزشدوست ایران عزیز تسلیت میگم...

مربی خدانگهدار...

 

 

ادامه مطلب سربزنید...



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:, | 21:3 | نويسنده : آتریسا |

 “ ﻫﻴﭽﮑﺲ ﺳﺮﺵ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺷﻠﻮﻍ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺭ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺑﺒﺮﺩ !

ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﺑﻪ ﺍﻭﻟﻮﻳﺖ ﻫﺎﯼ ﺫﻫﻦ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ...

ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ، ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻟﻴﻠﯽ ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩ ، ﻓﻘﻂ ﻳﮏ ﺩﻟﻴﻞ ﺩﺍﺭﺩ :

ﺗﻮ ﺟﺰﺀ ﺍﻭﻟﻮﻳﺖ ﻫﺎﻳﺶ ﻧﻴﺴﺘﯽ " .



تاريخ : یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:, | 16:6 | نويسنده : آتریسا |

 مادرها اگه منطق داشتن مادر نمیشدند ، نمیشود با منطق انقدر عاشق بود !

 

 

عاشقشما

اصن یه وضعی

عاشق پدرمم هستم

 



تاريخ : پنج شنبه 9 مرداد 1393برچسب:, | 20:42 | نويسنده : آتریسا |

 



كـــــوچــ ـه پس كــــ ـوچه ها را بلـد شــــدم  
رنــــگ های چـــ ـراغ راهــنمـا 
 جـــــ ـدول ضــــرب 
 دیگر در راه هــیــچ مدرســ ـه ای گــ ـم نمــیشوم 
 امــ ـا گاهـــی میــان آدم هـا گـــــ ـم میشوم 
 آدم هـا را بلـــد نــیستــم 
. . .


تاريخ : چهار شنبه 8 مرداد 1393برچسب:, | 13:27 | نويسنده : آتریسا |

 

 عید است و دلم خانه ویرانه، بیا

 

 

این خانه تکاندیم ز بیگانه، بیا

 

 

یک ماه تمام مهیمانت بودیم

 

 

یک روز به مهمانی این خانه بیا

 

 

پیشاپیش عید سعید فطر مبارک

 

یا مهدی(عج)
 


تاريخ : یک شنبه 5 مرداد 1393برچسب:, | 17:31 | نويسنده : آتریسا |
دســــتــــ هــــایــــم خــالـــی اَنـــد • • • 

جـایِ خــالــی دســــتـِـ تــو را هــــیـــــچ کــَــس 

بـــرایــــم پــــر نــمـــی کــــنــد • • • 

راســــت مــــی گــــفــت شـــــامــــلو: 

" دســـــت خـالـی را بـایــــد بـــــر ســـر کــــوبــیـــد " 



تاريخ : شنبه 4 مرداد 1393برچسب:, | 18:22 | نويسنده : آتریسا |

 

 وقتی مال من شدی...

تیک زدن

بگو بخند

کامنت بازی

مسیج بازی...

دوست اجتماعی

دوست معمولی

دوست خانوادگی

فقط دوستیم...

کوفت...

زهرمار...

همه این چیزا تعطیل...!!!

فقط و فقط من...

فقط مال خودم!

خنده هات...

گریه هات...

غصه هات...

اخمات...

همه چیزت فقط مال من!!

فک کن خودخواهم

یا حسود...

یا فک کن طرز فکرم قدیمیه!!

همینه که هست...نمیتونی هررررررییییی

 

پ.ن:

امروز با سهند آشتی شدیم!

به ادبیات نوشتنم خرده نگیرید!ادبیات عمومی رو با 13یا 15 پاس کردم!!

این مطلب پیشنهاد سهند بود

بچه حساسه



تاريخ : جمعه 3 مرداد 1393برچسب:, | 16:50 | نويسنده : آتریسا |

 

دیروز تولد 2 سالگی وبلاگم بود

2 سال گذشت!!!

دوستان واس افطار بیاید طرف ما



تاريخ : چهار شنبه 1 مرداد 1393برچسب:, | 11:56 | نويسنده : آتریسا |