شب یلدا قدم آهسته بردار

کمی هم احترام ما نگه دار

تو میبینی ربابم غصه دارد

بنی هاشم هنوزم داغدار است

صدای العطش در گوش مانده

بدنها بی کفن هرگوشه مانده

شب یلدا توهم چله نشین باش

سیه پوش غم سالار دین باش...



تاريخ : جمعه 29 آذر 1392برچسب:, | 23:2 | نويسنده : آتریسا |

 ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﻘﺎﺵ ﺑﻮﺩﻡ
ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﻡ
ﯾﮏ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﻻﻟﻪ ﺳﺮﺥ
ﻧﯿﻨﻮﺍ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﻡ
ﺩﺷﺘﯽ ﺍﺯ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﭘﺮﭘﺮ
ﻧﻘﺸﯽ ﺍﺯ ﺣﻠﻘﻮﻡ ﻭ ﺧﻨﺠﺮ
ﻧﻘﺸﯽ ﺍﺯ ﻋﺒﺎﺱ ﺣﯿﺪﺭ
ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﻃﻔﻼﻥ ﺯﯾﻨﺐ
ﻣﻨﻈﺮ ﻧﻮﺭ ﻫﺪﺍﯾﺖ
ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﻡ..



تاريخ : پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, | 23:31 | نويسنده : آتریسا |

 دوستان در جریان هستید من پسر هستم؟؟

فکر میکنم اسمم هنوز جا نیوفتاده

برخورد دخترا باهام جوریه انگار همکلاسیشونم و پسرا هم که دیگه بدتر

یه نگاه به فرهنگ نامهای ایرانی بکنید

سپنتا اسم پسره



تاريخ : پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, | 12:14 | نويسنده : آتریسا |

 ♫♫♫

بده دستاتو تا فالت بگیروم

عزیزت یه سفر در پیش داره

این اسمی که کف دستت نوشتی

 

میخواد ترکت کنه تنهات بزاره

اینارو گفت و رفت اون فالگیره

سه بارم زیر گوشم گفت میره

بهش خندیدمو گفتم ولش کن

یه چیزی گفت بیچاره فقیره

حالا من موندمو اسمی که کم کم

داره از کف دستم پاک میشه

دارم کابوس فالم رو میبینم

داره این قصه وحشتناک میشه

♫♫♫

چقد بیرحمه این دنیای بی تو

چه حالی دارن این چشمای خیسم

با اشکام وسعت دلتنگیامو

دارم رو آستینم می نویسم

اگه گریه بزاره می نویسم

جدایی داغ عاشق سوز میشه

عزیزم نیستی پیشم ببینی شبم با گریه کردن روز میشه

ترانه سرا : پویا بیاتی



تاريخ : سه شنبه 26 آذر 1392برچسب:, | 20:9 | نويسنده : آتریسا |

 دانشجویی به استادش گفت:

 استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.

  استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟

 دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.

 استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت: تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید!



تاريخ : یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:, | 19:30 | نويسنده : آتریسا |

 خاطرات خیلی عجیبن
گاهی اوقات می خندیم
به روزایی که گریه می کردیم
گاهی گریه می کنیم به
یاد روز هایی که می خندیدیم...

 

 



تاريخ : شنبه 23 آذر 1392برچسب:, | 17:2 | نويسنده : آتریسا |

 شب تولد منه.... ببین کنارمن همه
امشب نگاه تو فقط... اینجا کنار من کمه
چشامو باز میبندمو شمع هارو خاموش میکنم
هرچی که بین ما گذشت امشب فراموش میکنم
میگذره امشبم ولی من که ازت نمیگذرم
به گریه هام نگاه نکن... من از تو بی وفا ترم

....



تاريخ : جمعه 22 آذر 1392برچسب:, | 10:51 | نويسنده : آتریسا |

 دقت کردین موقع هایی ک با کامپیوتر کار ندارین هیچکس طرفش نمیره!
بعد ک یکی از رفیقات اس میده میگه بیا یاهو کارت دارم حالا همه اعضای خانواده میخوان تو نت فر بخورن و تحقیق در بیارن!

مامان اجازه هست ابروهامو بردارم؟؟ نه.. مامان اجازه هست موهامو زیتونی کنم؟؟ نه.. مامان اجازه هست تونیک صورتی بپوشم؟؟ نه.. مامان اجازه هست مثه باربی آرایش کنم؟؟

نه.....

مامااااااااان، یعنی چی که همش میگی نه من۱۸سالمه هااا.... مامان :جمشیدخفه میشی یا خفت کنم!

 

دفترچه تلفن دخترا:
آ (*۱۴۰*۱#)
نگار
سوسن
مزاحم
مزاحم۱
مزاحم۲
مشکوک
نصف شب زنگ زد قطع کرد!
اس ام اس اشتباهی زد
میس کال
مریم تک زد زنگش زدم حرف نزد!
اشتباهی (منزل آقای احمدیان رو میخواست) "!!!!!!!!!!! "

یه بار فرودگاه بودم دیدم یه دختر خوشگلو معصوم داره واکس میفروشه دلم سوخت با دوستم گفتیم بریم ازش بخریم و کمکی کرده باشیم،

رفتیم پیشش گفتیم "خانوم دونه چند؟

" گفت "۷۰۰۰۰ تومن"

گفتم "مگه این واکسو از چی ساختن؟

"یه لبخندی زد و گفت :آقا اینا خاویاره واکس نیست!

یارو صبح اومد دم در خونمون گفت میخوایم واسه محلتون یه استخر احداث کنیم...... نیازمنده کمک های مردمی هستیم.....

خیلی با حرکتشون حال کردم و رفتم یه لیوان آب آوردم واسش!!
اصن مونده بود چی بگه بدبخت!!!!!!

 

اینم یه تعداد پست شاد برای کسی که دوسش دارم

امیدوارم همیشه بخندی ابجی کوچیکه



تاريخ : پنج شنبه 21 آذر 1392برچسب:, | 10:34 | نويسنده : آتریسا |

 یادت هست روزی از من پرسیدی:
' این جاده به کجا می رود؟ '
و من سکوت کردم...
دیدی جاده جایی نرفت؛ آن که رفت تو بودی...



تاريخ : سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, | 20:57 | نويسنده : آتریسا |

 انسانها تنهائیت را پر نمیکنند...
فقط خلوتت را میشکنند
هر چه انسانهای اطرافت بیشتر باشند،
خلوتت آشفته تر
و
تنهائیت تنهاتر میشود...



تاريخ : دو شنبه 18 آذر 1392برچسب:, | 18:27 | نويسنده : آتریسا |

 پاییز من..

فصل سرخ و زرد و غرورم..

حالا که داری با سرعت میروی نامم را در ذهنت نگه دار....

امیدوارم سال دیگر همراه باران از آسمانت مهربانی هم ببارد...



تاريخ : جمعه 15 آذر 1392برچسب:, | 19:9 | نويسنده : آتریسا |

 "مَردها " در عین پیچیدگی
در عاشقی روش ساده ای دارند!!
” تو را بخواهند
برایت می جنگند ”
"تو را نخواهند
با تو می جنگند"



تاريخ : چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, | 22:45 | نويسنده : آتریسا |

 عوارض جانبی بعد از یک شکست عشقی چیه؟
در آوردن گوشی از حالت سایلنت!
نبردن گوشی به دستشویی و حمام!
از رمز درآوردن اینباکس گوشی! .. پاک کردن آثار جرم!
خواب راحت...
زندگی راحت...
آرامش...
تموم نشدن شارژ ایرانسل بعد ۶ ساعت



تاريخ : یک شنبه 10 آذر 1392برچسب:, | 16:42 | نويسنده : آتریسا |

 خآطِرآت مِثلِ یه تیغِ کُنנ مے مونه... که رو رَگِت میکِشے...
نِمیبُرِه، اَمآ تآ مے تونه زَخم میکُنه

 

اونائی که ON میشن و چراغ چتشون همیشه روشنه درک میکنن داریوش چی میگه... هر جا چراغی "روشنه" از ترس تنها بودنه، ای "ترس" تنهایی من، اینجا چراغی روشنه...

 

 

 

نگران نباش
نمیشود دوستت نداشت؛
لجم هم بگیرد از دستت
نهایتش این است که
دفترچه خاطراتم
پر از فحش های عاشقانه میشود...

 

 

 



تاريخ : شنبه 9 آذر 1392برچسب:, | 18:50 | نويسنده : آتریسا |

 ﻣﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﻮﺩﻥ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ!
ﻣﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﮑﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ!
ﻣﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺑﺎﺑﺎ ﭘُﺰ ﺩﺍﺩﻥ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ!
ﻣﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺍﻟَﮑﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺴﺘﻦُ ﻭ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ!
ﻣﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﯼ ﺣﺮﻓﺖ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻧﺸﻪ!



تاريخ : پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:, | 21:52 | نويسنده : آتریسا |

 آدمایی هستن که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟

می گن خوبم ...

وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا می گرده، راهشون رو کج می کنن از یه طرف دیگه می رن که اون حیوونکی نپره ...

اگه یخ ام بزنن، دستتو ول نمی کنن بزارن تو جیبشون ...

آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش می گیرن تا از چیز دیگه

همونایین که براتون حاضرن هر کاری بکنن اینا فرشتن ...

تو رو خدا اگه باهاشون می رید تو رابطه، اذیتشون نکنین..

. تنهاشون نزارین، داغون می شن !

همین‌ها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند...



تاريخ : دو شنبه 4 آذر 1392برچسب:, | 19:2 | نويسنده : آتریسا |

 

 

 9.4

 

فردا تولدمه...

 

امشب یه جورایی دلم گرفته...

 

2 ساله که شب تولدم بد اخلاقتر از همیشه میشم

 

نمیدونم چرا...

 

امروز عصر ملیکا بهم sms داد,اما تولدم یادش نبود...تبریک برد تیم ملی والیبالمون رو بهم گفت اما تولدم یادش نبود..

 

ای بابا...

 

خیلیا یادشون نیست..

 

خیالی نیست پرچم بالاست

 

منم و تنهایی خودم,خدای بزرگی دارم که خیلی دوستش دارم

 

مادر و پدرم , برادرام رو بیشتر از جونم دوست دارم

 

خواهر خیالیمم دوست دارم

 

همچنین سهند رو که مثله همزادم میمونه

 


 

من این همه نعمت دارم ,خدارو شکر میکنم

تولدم مبارک...

 


تولدت مبارک ، چه حرف خنده داری

چه فایده داره وقتی ، تو گل برام نیاری

عجب شبیه امشب ، داره میسوزه چشمام

دورم شلوغه اما ، انگاری خیلی تنهام

واسه چی زنده باشم ؟ جشن چیو بگیرم ؟

من امشبو نمی خوام ، دلم میخواد بمیرم

تولدم مبارک نیس دلم گرفته غمگینم

هوای خونه دلگیره تو رو اینجا نمی بینم

تولدم مبارک نیس شکسته قلب داغونم 

تو نیستی و من از دوریت خودم رو مرده میدونم

هیچ کی خبر نداره ، چقدر هواتو کردم

چقدر دلم میخواد تو ، باشی دورت بگردم

هیچ کی خبر نداره ، دارم به زور می خندم

نمی دونم چرا من ، چشمامو هی می بندم

چشمامو من می بندم ، تا منتظر بشینم

شاید تو این سیاهی ، بازم تو رو ببینم

تولدم مبارک نیس دلم گرفته غمگینم 

هوای خونه دلگیره تو رو اینجا نمی بینم

تولدم مبارک نیس شکسته قلب داغونم

تو نیستی و من از دوریت خودم رو مرده میدونم

تولدم مبارک نیس دلم گرفته غمگینم 

هوای خونه دلگیره تو رو اینجا نمی بینم


تولدم مبارک نیس شکسته قلب داغونم

تو نیستی و من از دوریت خودم رو مرده میدونم

 

 

اینم از کیک و کادوم

خب دیگه اینم تولد منه!باید متفاوت باشه مثل خودم که مثل هیچ کس نیستم



تاريخ : یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:, | 21:33 | نويسنده : آتریسا |