خاطره(3)

 یک شنبه

2تا عمل داشتیم

اولی یک حاج خانومی بود که دستش زخم شده بود و میخواستن برای این که دستش به خاطر زخمی که روش ایجاد شده از ظاهر نیوفته عمل جراحی زیبایی انجام دادن براش

خیلی پیرزن باحالی بود

تا به هوش اومد بعد از این که یکم حالش جا اومد صلولت فرستاد

دوستش داشتم

عمل دوم هم جراحی زیبایی بینی بود!!البته زیبایی نبود کاملا,ضربه خورده بود داشتن جا مینداختنش!

دختره وقتی عملش تموم شد,برای این که پرستارا مجبورش کنن که خودش نفس بکشه بهش میگفتن:

دماغت خیلی قشنگ شده حالا نفس عمیق بکش!!!ااگه نفس نکشی زشت میشی!!!


نظرات شما عزیزان:

setayesh
ساعت22:42---9 مرداد 1392
سلام وبلاگ قشنگی داری به منم سربزن واگه خواستی لینکم کن من لینکت کردم.موفق باشی

سهند
ساعت16:36---6 مرداد 1392
بیا و دل خوش کن به کمک جراحای اینده
پاسخ: هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:, | 15:37 | نويسنده : آتریسا |