**زیبای پاییزی**
من هیچی نیستم و این لطف خداست. ولی همین هیچی آرزوی خیلیاست!!!
درباره وب
نويسندگان
لينک دوستان
لينک هاي مفيد
خاطرات من و دوستام!!
امروز به خاطر رشته تحصیلیم به همراه یک گروه از دوستام رفتیم بیمارستان تا بریم بخش جراحی
این که چه طور خودمونو رسوندیم اونجا بماند
اونجا سرپرستار تقسیممون کرد و هرکی یه جا افتاد
من که اخر عمل رسیدم و دکتر داشت بخیه های تمامی رو میزد
هیچی دیگه عمل تموم شد و من خیلی خسته شده بودم ای این همه نگاه کردن
ولی دوستم رفته بود سر عمل
اخر عمل دکتر نخ رو بهش میده و میگه برو
اینم نخو میگیره و داشته از اتاق عمل میومده بیرون
هیچی دیگه بیچاره سوژه ما شد!!!بس که دکتره گفته بوده این کارو بکن اون کارو بکن گیج شده بود قاطی کرده بود
خدا فردا رو به خیر بگذرونه
نظرات شما عزیزان:
دوست سپنتا 

ساعت20:40---7 مرداد 1392
اقا دیگهههههههه!!!!!به من چه!!!!!خو سوزنو داد گفت برو.gif)
.gif)
پاسخ: دوستم!شوما ابروی مارو بردی زیر علامت سوال!!!
.gif)
.gif)
پاسخ: دوستم!شوما ابروی مارو بردی زیر علامت سوال!!!
سلام مرسی ک سرزدی
نظراتت واقعا زیبا بود ممنون.gif)
.gif)
پاسخ: قابل نداشت
نظراتت واقعا زیبا بود ممنون
.gif)
.gif)
پاسخ: قابل نداشت
bahar 

ساعت12:50---2 مرداد 1392
دارم برات
پاسخ: خدا بهم رحم کنه!!!
پاسخ: خدا بهم رحم کنه!!!
سلام
آپم بدو بیا
پاسخ: سرزدم:-)
آپم بدو بیا
پاسخ: سرزدم:-)
سلام مرسی عزیزم که نظر گذاشتی اومیدوارم در همه زمینه ها موفق باشی .gif)
.gif)
سهند 

ساعت14:21---1 مرداد 1392
عتیقه!!
ادم باش دیگه!!
کی میخوای سر به راه بشی؟.gif)
پاسخ: هروقت تو ادم شدی!!!!
ادم باش دیگه!!
کی میخوای سر به راه بشی؟
.gif)
پاسخ: هروقت تو ادم شدی!!!!
آخرین مطالب
پيوندهاي روزانه
آرشیو مطالب
لينک هاي مفيد
امکانات وب